پنجشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۵





(دریاچه میشیگان (۲
لدینگتون یکی از شهرهای کوچک ساحلی در غرب میشیگان واقع شده است وقنی جاده شماره ۱۰ را بگیریم به سمت غرب به این شهر میرسه و جاده منتهی میشه به دریاچه و بخاطر بزرگی دریاچه مانند دریا بنظر میرسه مثل دریای خزر. انتهای ۱۰ به سمت راست یا بهنر بگم به سمت شمال جاده قشنگ کناره ای داره که کم کم از جنگلهای انبوه میشیگان در اینجا بخاطر ماسه ای بودن زمینها کاسته میشه و تقریبا بیابانی بنظر میرسه بوته زارها و خلنگزارهای بسیاری در مناطقی که مردابی و یا باطلاقی است و جود دارند اما دیگر جنگلی نیستند.در سمت چپ جاده به سمت شمال که دریاچه است تپه های ماسه ای ساحلی عظیمی بر اثر وزش باد از سمت دریاچه ایجاد شده که امکان دید از جاده به دریاچه را مگر در بریدگیها میگیرد



بلاخره جاده منتهی میشه به یه کمپ که جزو متروپلتین پارک هستش توی این منطقه باید همه چی از خودت داشته باشی از بساط چادر و وسایل خواب و خوراک. مردمی که میان اونجا اکثرا با ون یا ماشین هایی میان که خودش همه چیز از قبیل اتاق خواب آشپزخانه دستشویی و غیره داره تمام وسایل تفریحی را هم همراه خود میاورند از قبیل دوچرخه انواع و اقسام قایق ها و وسایل دیگر خلاصه یه یک هفته کمپ میزنند و بدور از شهر در داخل جنگل و مجاور دریا بخودشون خوش میگذرونند البته لازم به ذکر است که بگم اینگونه کمپ ها داری برق آب و دوش و سرویس هستند که دوش ها و سرویس ها بصودت مشترک و با نظمی قابل توجه استفاده میشه

این کمپ دارای مسیر دوچرخه نیز هست براحتی و با امنیت میتونی توش دوچرخه سواری کنی. مسیر دوچرخه از لابلای جنگل هم میگذره که دم غروبها یه خورده وهم انگیز میشه. انتهای کمپ به یه دریاچه مصنوعی منتهی میشه که بر اثر بستن سد هملین بوجود آمده و در طول سالها کاملا چهره طبیعی بخودش گرفته. آمریکا که تاریخی نداره اما همین تاریخ ۲۰۰- ۳۰۰ ساله براشون خیلی عزیزه. مثلا کنار اون سد توضیحاتی در مورد این سد تاریخی! ( حدود ۲۰۰ سال پیش) نوشتن و نوشته که تریل یا پیاده رو تاریخی هستش و دوچرخه نمیتونه وارد بشه

مسیر بین کمپ و ساحل رو میشد هم پیاده رفت هم با دوچرخه که ما دومیش رو انتخاب کردیم در ساحل هم که اکثرا خوشون صندلی های پیک نیکشون رو آوردن و بعضی ها مجهز به انواع قایق ها نه که فکر کنیم ثرونمندن نه یه وقت دیدی رو همین ماشین و ون کلی قرض بالا آوردن اما به خودشون خوش میگذرونن کلا آن چیزی رو که دارن ازش به نحو احسن استفاده میکنن.
جاده ساحلی به سمت شمال دیگه خاکی میشه و از داخل یه کمپ دیگه در امتداد ساحل به یک فانوس دریای قدیمی میرسه که ما اون مسیر رو دوچرخه زدیم

البته بعضی ها که ماجرا جو هستن میان تو این یکی کمپ که نه برق داره و نه دوش و نه آب خوردن و تقریبا بیابونی که درختچه های نسبتا کوتاه داره کمپ میزنن



بقیه عکسها رو هم میتونین اینجا ببینین

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
میدونی این دفعه شونصدمه میام کامنت بذارم . نمی دونم چرا کامنت دونی باز نمی شه ؟؟؟
خوبه که از خاطرات زیبات مینویسی و جاهایی که ما ندیدیم بهمون معرفی میکنی
بازم بنویس

ناشناس گفت...

سلام و مرثی از اینکه ما رو دعوت کردی ولی فکر می کنم رسیدن به آمریکا جزو محالات باشه .
البته ما سعی میکنیم و حتما موفق می شویم